ترس و بغض

ساخت وبلاگ
چرا اینجوریه آخه. یبار که خواستم برم پیشش؛ تا منو دید جیغ زد وگریه کرد و منم بغضم گرفته بود اما تا خواستم برم نزدیک تر قُلِش دنبالم کرد . هیچ وقت یادم نمیره که اون گوشه کز کرده بودم و از وحشت و دلشکستگی میلرزیدم و زار میزدم...
نوشته شده توسط فاطمه  | لینک ثابت |
تکیه گاه واژه ها...
ما را در سایت تکیه گاه واژه ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manvaman15a بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 4:55