مامان بابا

ساخت وبلاگ
میدونی چه خواب بدی میدیدم امروز؟

البته که همیشه کابوس میبینم ولی بعضی کابوسا قلب آدمو از هم میدرند!

خواب مامانو میدیدم که مراسم سال بابا رو برگزار کرده... ولی ازش بخاطر یه موضوعی عصبانی بودم و توی جمع سرش داد میزدم... بعد یکی اون وسط گفت بس کن یه آیه قرآن بخون منم گفتم هه! بعد یه لحظه توی خواب شکستم و با اشک گفتم: من با قرآن به بابام وصل بودم و قرآن هم با بابام به من وصل بود.... بعدش اونقدر اشک ریختم که از خواب پریدم هم بغض هنوز تو گلوم بود....


برچسب‌ها: درد, کابوس, بابا

نوشته شده توسط فاطمه  | لینک ثابت |

تکیه گاه واژه ها...
ما را در سایت تکیه گاه واژه ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manvaman15a بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 5:11